اگر در حال یادگیری زبان انگلیسی می باشید باید به خوبی در مورد هر یک از انواع کلمه انگلیسی با معانی متعدد آشنایی بیشتری به دست آورید. دلایل زیادی وجود دارد که بیان می کنند این زبان ساده ترین زبان برای یادگیری نمی باشد. این دلایل تعداد زیاد افعال عبارتی، صیغه های نامنظم، قوانین تلفظ غیرقابل پیش بینی و … می باشد. علاوه بر این شما باید به خوبی بدانید که اگر دو کلمه به صورت یکسان نوشته می شوند و تلفظ می گردند، این گونه نیست که آنها هم معنی می باشند. به طور کلی آموزش آنلاین زبان انگلیسی دارای دشواری های خاصی می باشد. اگر شما به یادگیری این زبان علاقه داشته باشید می توانید در کمترین زمان دشواری های آن را پشت سر بگذارید.
هر یک از انواع کلمه انگلیسی با معانی متعدد را باید بشناسید تا بدانید آنها در هر یک از جملات معنی شبیه به یکدیگر ندارند. آشنایی با انواع کلمات شبیه در انگلیسی بسیار مهم است. شما زمانی که آموزش زبان انگلیسی، آموزش زبان آلمانی، آموزش زبان هلندی، آموزش زبان سوئدی، آموزش زبان ایتالیایی و … را دریافت می کنید، باید با تمامی کلمات هم معنی زبان ها آشنا شوید. در این صورت سریعتر می توانید زبان مورد نظر را یاد بگیرید. گاهی اوقات قادر خواهید بود معنی کلمات را به وسیله زمینه مشخص شده تعیین نمایید. یا برای یادگیری آسان تر کلمات پرکاربردی که شبیه یکدیگر می باشند ولی معانی متفاوتی دارند را بخوانید.
کلمه انگلیسی با معانی متعدد
آشنایی در مورد انواع کلمه انگلیسی با معانی متعدد
به کلمه انگلیسی با معانی متعدد که املای آنها یکسان است هموگراف می گویند. هموگراف ها کلماتی می باشند که املایشان یکسان است ولی امکان دارد مشابه هم تلفظ نشوند و یا شوند. کلماتی که تلفظ و املای آنها یکسان است، ولی معنی شان متفاوت می باشد را متجانس می نامند. برخی از مهمترین کلمات انگلیسی که معانی متفاوتی دارند عبارت هستند از :
بیشتر بخوانید >> تقویت لهجه در زبان انگلیسی
- bow
این کلمه انگلیسی چندین معنی متفاوت دارد. یکی از معانی آن گره ای است که با دو حلقه بسته خواهد شد. به طور معمول زمان بستن بسته بندی و یا کفش این کلمه را به کار می گیرند. مثال آن را اگر بخواهیم بیان کنیم می شود، She tied her hair up with ribbon and made a little bow. یکی دیگر از معانی این کلمه یعنی سلاحی که برای تیراندازی جهت جلو پیش بردن تیرها استفاده می کنند. مثال این معنی می شود، Pierre slung the bow and arrows over his shoulder and trudged into the forest. یکی از دیگر معانی این کلمه مربوط به تعظیم کردن و ادای احترام می باشد. مثال تعظیم کردن و ادای احترام می شود، When Mae meets her grandparents, she always bows to greet them.
- Lead
این کلمه انگلیسی در جایی به معنی هدایت کردن می شود. مثال My father doesn’t like Simon. He thinks he’s leading me astray. در جایی دیگر این کلمه به معنی این است که فردی می تواند به اطلاعات دسترسی پیدا کند. مثال We finally have a lead in this case. یکی دیگر از معانی این کلمه مربوط به فلزی نرم می باشد که در مداد آن را به کار می گیرند. مثال؛ Car batteries and ammunition are often made with lead.
- کلمه انگلیسی Row
یکی دیگر از انواع کلمه انگلیسی با معانی متعدد این کلمه می باشد که معنی آن در یک جا خط مستقیمی است که به صورت افقی رد می شود. مثال؛ The row in the table indicates the country and each column indicates the number of awards received each year. در جای دیگر معنی آن می شود صندلی تئاتر. مثال؛ My tickets show that I am in Row C. در صورتی که فعل باشد معنی آن یعنی پارو زدن در قایق. مثال؛ Lee wakes up every morning at 5am to practice rowing. در برخی از مواقع این کلمه به معنی مشاجره است. مثال؛ Priya and Puja often row about who gets to play video games.
بیشتر بخوانید >> 12 قدم برای یادگیری سریع و آسان زبان انگلیسی
- Bark
این کلمه انگلیسی در جایی به معنی لایه بیرونی درخت می باشد. مثال؛ Tree bark is used to make paper. در جایی دیگر معنی این کلمه صدایی است که سگ در می آورد. مثال؛ The dog’s bark was so vicious that I ran away, terrified.
- کلمه انگلیسی Match
یکی دیگر از انواع کلمه انگلیسی با معانی متعدد این کلمه است. این کلمه در جایی به معنی کبریت می باشد. مثال؛ If you suspect a gas leak do not strike a match or use electricity. در جایی دیگر معنی این کلمه یعنی با هم جور بودن و یا تطبیق کردن. مثال؛ Her fingerprints match those found at the scene of the crime.
- Nail
این کلمه انگلیسی در جایی به معنی ناخن و یا همان سطح سخت روی انگشت شما می باشد. مثال؛ she went to the salon to get her nails done. در جایی دیگر معنی این کلمه میخ و یا یک شی فلزی تیز می باشد. مثال؛ Claire drilled a nail into the wall to hang up a picture. معنی دیگر این کلمه کاری را به درستی انجام دادن می شود. مثال؛ I nailed that exam
- کلمه انگلیسی Season
یکی از معانی این کلمه انگلیسی فصل می باشد. مثال؛ My favorite season is winter because the snow is so magical. یکی از دیگر معانی که مربوط به این کلمه انگلیسی می باشد، طعم دادن به غذا است. مثال؛ The recipe says to season the dish with plenty of salt and pepper.
- Racket
از دیگر انواع کلمه انگلیسی با معانی متعدد این کلمه را می توانیم معرفی کنیم. معنی این کلمه راکت تنیس، وسیله ای که برای بازی استفاده می شود است. مثال؛ I hate carrying my racket around when I have tennis practice – it’s so huge and annoying. یکی از دیگر معانی که از این کلمه دریافت می شود اختلال ایجاد کننده و صدای ناخوشایند می باشد. مثال؛ I couldn’t sleep with the racket coming from the party next door.
- کلمه انگلیسی Novel
یکی از معانی این کلمه انگلیسی رمان می باشد. مثال؛ The Grapes of Wrath” is John Steinbeck’s best novel. معنی دیگر این کلمه مربوط به اختراع کردن است. مثال؛ The steam engine was a novel invention that changed the way people traveled.
در صورت مشاهده کلمه انگلیسی با معانی متعدد باید چه اقدامی انجام دهیم ؟
در صورتی که هر یک از کلمه انگلیسی با معانی متعدد را در متن مشاهده کردید باید ساختار متن را بررسی نمایید. دیگر جملاتی که در متن وجود دارند به شماکمک می کنند که معنی هر یک از کلمات چند معنی را متوجه شوید. در واقع باید به خوبی بدانید که زبان انگلیسی لغات زیادی دارد و هر یک از لغات این زبان دارای معنی مشخص شده ای هستند. بسیاری از زبان آموزان برایشان شرکت در دوره زبان انگلیسی دشواری زیادی دارد. اگر آنها به خوبی تمامی کلمات این زبان را بشناسند، می توانند سریعا کلمات با معانی متفاوت را در جمله تشخیص دهند.
اگر مایل هستید یادگیری زبان انگلیسی را در کمترین بازه زمانی انجام دهید، باید ساختار تمامی کلمات را از نظر معانی متفاوتی که دارند بشناسید. جهت سهولت در این امر اساتید برتر ما را در آموزش زبان انگلیسی بررسی کنید. در این متن تنها 9 کلمه با معانی متفاوت را معرفی کردیم. باید بدانید کلمات هم معنی در انگلیسی زیاد هستند. هر یک از آنها در جملات متفاوت به کار می روند و شما از این طریق معنی اصلی شان را تشخیص خواهید داد.